خانه شعر فارسی

شعرهایی از بهترین شعرای کهن ایرانی مثل حافظ‌‌،سعدی،خاقانی،و...

خانه شعر فارسی

شعرهایی از بهترین شعرای کهن ایرانی مثل حافظ‌‌،سعدی،خاقانی،و...

غزل شماره 911 دیوان شمس مولوی

پنجشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۹، ۱۲:۱۳ ب.ظ

 

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد

گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

برای من مگری و مگو دریغ دریغ

به دوغ دیو درافتی دریغ آن باشد

جنازه‌ام چو ببینی مگو فراق فراق

مرا وصال و ملاقات آن زمان باشد

مرا به گور سپاری مگو وداع وداع

که گور پرده جمعیت جنان باشد

فروشدن چو بدیدی برآمدن بنگر

غروب شمس و قمر را چرا زبان باشد

تو را غروب نماید ولی شروق بود

لحد چو حبس نماید خلاص جان باشد

کدام دانه فرورفت در زمین که نرست

چرا به دانه انسانت این گمان باشد

کدام دلو فرورفت و پر برون نامد

ز چاه یوسف جان را چرا فغان باشد

دهان چو بستی از این سوی آن طرف بگشا

که های هوی تو در جو لامکان باشد

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۱/۳۰
ابوالفضل نعمتی بنادک

#دیوان_شمس

#عرفانی

#غزل

#فانی

#مولوی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی